اصلاً مهم نيست با چه قدرتي ضربه بزني. مهم اينه که با چه قدرتي، ضربه را مهار کني و رو به جلو ادامه بدي[ان 1]
هنگامي که مديران ميخواهند بين دو کاربري که مشاجره کردهاند، قضاوت کنند، بايد به هر دو کاربر پرخاشگر، تذکر جدي دهند. کاربران يا حتي مديران و ديوانسالاراني که در مذاکرات شرکت مي کنند و مذاکراتشان به مشاجره تبديل مي شود، قانون کنترل خشم را به ياد داشته باشند:
بچه نباشيد
فرق بين بچهها و آدمبزرگها، در درک يک مورد است: واقعيت[1]؛ سعي کنيد خطاها و جنايتهاي ديگران را توجيه نکنيد. سعي کنيد واقعيتها را بپذيريد، هرچند تلخ باشند. فقط بچهها از پذيرفتن حقيقت عاجزند. فقط بچهها دنيا را به چشم سياه و سفيد (صفر و صد) ميبينند؛ آدمبزرگها مفهوم مطلقي در جهان نميپذيرند؛ آدمبزرگها، همهچيز را نسبي ميبينند؛ آدمبزرگها ميپذيرند که 5? خوبِ مطلق است، 5? بدِ مطلق، 90? تفاوتها. آدمبزرگها هيچوقت ندانسته قضاوت نميکنند.
مهمتر از همه اينکه، آدمبزرگها بچه نميشوند، چراکه بچهزرنگها (رياکار، دروغگو، زيرآبزن، آدمفروش، .) هم بشوند، بازهم بچهاند! پس شما هم سعي کنيد بچه نباشيد.
اعتراف به اشتباه
در موقع اشتباه، چند مورد را هرگز انجام ندهيد:
- انکار
- توجيه
- حمله? شخصي (متلکاندازي، تحقيرکردن يا قشونکشي)
- دهنکجي: استفاده از جملات کنايهآميز؛ نپذيرفتن تقصيرات، فرافکني و مقصر قلمدادکردن ديگران
حسن نيت، نه سوء ظن
هرگز در مورد ديگران فکر نکنيد. قضاوت هم نکنيد. سؤال کنيد. سؤال باعث ميشود سوء ظن شما نسبت به طرف مقابل از بين برود.
مباحثه
وقتي مطمئن هستيد فرد مقابل شما خشمگين است، با او به صراحت نگوييد عصباني هستي. يقيناً او به فاز لاک دفاعي (انکار) مي رود. بلکه بايد با حلقه مهرباني، همدل کنيد:
- حمله مستقيم نکنيد: با قاطعيت نگوييد شما خشمگين هستيد، چون طرف مقابل، در حالت گارد (فاز دفاعي) فرو ميرود.
- همدلي: من حس ميکنم + حسن نيت: من حس مي کنم تو مي خواستي مقاله را اينگونه بهبود دهي.
- سوال: به نظرت ؟ يا فکر نمي کني؟: فکر نمي کني اگر، از اين روش پيش بريم، بهتره؟
داوري
هنگامي که مديران ميخواهند بين دو کاربري که مشاجره کردهاند، قضاوت کنند، بايد به هر دو کاربر پرخاشگر، تذکر جدي دهند. چرا که تذکر به يکي از طرفين مشاجره و دعوا، موجب ميشود که بپندارد، به او تبعيض روا شده است و از اينرو، عصبيتر ميگردد. ميتوان گفت، سايت ويکيپديا همچون زمين فوتبال است. زماني که دو بازيکن، شروع به پرخاشگري و مشاجره ميکنند، داور به هر دو طرف تذکر جدي ميدهد، تا با ايجاد حس ترس (از کارت گرفتن)، بتواند جو التهاب را بخواباند.
خصوصيات افراد خشمگين
زمين به خاطر ما، منفور شد. چرا که از گناهان ما، خار و تيغ روياند. ما از خاک برآمديم، و به خاک برخواهيم گشت.[ان 2]
خصوصيات رفتاري
رفتار و گفتار، هميشه بيانگر طرز رفتار هستند:
- کمالگرايي يا کمالپرستي (به انگليسي: perfectionism): انسانهاي خشمگين، هميشه به ايدهآلها در زندگي ميانديشند. از نظر اينها، همهچيز بايد به بهترين سبک انجام شود.
- توقع بيش از حد: انسانهاي خشمگين، بيدليل از ديگران، متوقع و طلبکار ميشوند.
- مهرطلبي: بعضي از کاربران ويکيپديا، خشم را فروخورده، بروز نميدهند تا در وجهه عمومي خراب نشوند. رفتار اين گروه، مصداق بارز مهرطلبي است. روزانه بارها انسانها عصباني ميشوند، ولي راه درمان فروخوردن خشم نيست. اين کار باعث بههمريختگي اعصاب ميشود يا همچون ديگي، خواهيد ترکيد. بهترين رفتار اين است که کاملاً اصولي، خشمتان را ابراز دهيد.
- وابستگي: افراد خشمگين، هميشه در زندگي به ديگران وابسته اند.
- منتگذاري بر ديگران: آدمهاي خشمگين هميشه در گذشته سِير ميکنند و بنابراين، هميشه خاطرات قهرماني خود و تلخ گذشته ديگران را در ذهنشان ميچرخانند. از اينرو، هميشه بر سر ديگران منتگذاري ميکنند.
- کنترلگري: کنترل افراد، مانند وپ:کمين، ناشي از تفکرات بيمارگونه افراد خشمگين است.
- قياسبندي، تطبيقگري: افراد خشمگين، دائماً دو مورد متفاوت را با هم مقايسه مي کنند. اين باعث خشم ديگران ميشود. يادتان باشد که در جهان، هيچ دو پديدهاي در يک زمان، تحت شرايط محيطي يک مکان، رخ ندادهاست.
خصوصيات گفتاري
افراد خشمگين، بر اثر موقعيتشان در ويکي، يکي از دو سبک زير را انتخاب ميکنند:
- قلدربازي، لاتبازي، فحاشي: سبک گفتار افراد فرودست (کاربر تازهوارد)
- متلکاندازي، کنايه، دهنکجي: سبک گفتاري افراد فرادست (کاربر مقامدار)
خصوصيات افکاري
افراد خشمگين، به دليل اينکه دائماً افکار منفي را در ذهنشان نگه ميدارند، نميتوانند از زندگي لذت ببرند:
- ساديسم (مانند فخرفروشي و تحقير افراد فرودست)
- سوءظن و قضاوت نابهجا (پارانويا) به جاي پرسش
- کينهتوزي و انتقامگيري
- عذاب وجدان و حس گناه بعد از قضاوت نابجا و سوءظن
- اعتياد به رفتارهاي بيحس کننده:
- مذهب (ر.ک به اشخاص پارانوييد)
- بازي کامپيوتري
- مواد مخدر
- مشروبات الکلي
- اضافه کاري (رک. به معضل شخصيتي وسواسي-جبري)
- وسواس (به طور عمده به تميزي يا طهارت)
- خواندن مداوم اخبار و حوادث (تلويزيون، اينترنت، رومه)
- دگرآزاري[ان 3] (ن.ک به بيماران شخصيتي ضداجتماعي [ان 4])
- قهرمانسالاري (بتسازي) و فردپرستي
- داشتن تفکر مطلق (پسوند ترين، مانند بهترين، زيباترين، زشتترين، کثيفترين، برترين)، به جاي نسبي (پسوند تر، بهتر، برتر، زشتتر، زيباتر، کثيفتر)
- مقايسه بين دو نفر (قياس معالفارق؛ به طور کل حتي دوقلوها هم، مثل هم رفتار نميکنند و اثر انگشتشان يکسان نيست)
- تصميمگيري به جاي همه (خانواده، دوست، همسر؛ در کل خودشان را وکيل-وصي همه انسانها مي دانند)
- علاقه به کار انفرادي، به جاي کار تيمي (به خاطر ضعف ارتباطاتي، ضعف متقاعد کردن ديگران يا خودشيفتگي)
- سرمايهگذاري بيش از حد روي ديگران (مثل بخشيدن چيزي به ديگران، بدون سنجش ميزان لياقتشان، اين کار علاوه بر متوقع بارآوردنشان، آنها را رفاهزده، بياراده و بيانگيزه ميسازد)
- احساس ندامت، پس از «سرمايهگذاري بيش از حد روي ديگران» (به دليل اينکه، پيشبيني شان برآورده نشده، حس ميکنند انرژي، وقت و ثروتشان را بيدليل هدر دادهاند)
درباره این سایت